معنی بد ترکیب و زشت
حل جدول
بد ریخت
بد و زشت
انر
دُش
دش
زشت و بد
انر
هرچیز بد و زشت
انر
زشت و بد منظر
بدگل
کار بد و زشت
رَجَس
بد منظر و زشت رو
دمیم، بد گل، نا زیبا
واژه پیشنهادی
فرهنگ فارسی هوشیار
بد جور بی ریخت
لغت نامه دهخدا
خوب و زشت. [ب ُ زِ] (ترکیب عطفی، اِمرکب) خوب و بد. نیک و بد. زشت و زیبا:
پس آن نامه را زود پاسخ نوشت
پدیدار کرد اندر او خوب و زشت.
فردوسی.
بهر سان که ما را رسد خوب و زشت
سر خود نتابیم از آن سرنوشت.
نظامی.
معادل ابجد
1351